بازپخش سریال «مینو» از شبکه آیفیلم، بهانهای شد برای گپوگفت با مهدیه نساج، که بازیگر نقش مینو در این مجموعه تلویزیونی است. با ما تا انتهای این مصاحبه خواندنی همراه باشید.
به گزارش آیفیلم، به مناسبت هفته دفاع مقدس، شبکه آیفیلم بازپخش سریال «مینو» را در جدول پخش خود داده بود که به تازگی به پایان رسید. سریالی که «مهدیه نساج» ایفای نقش اصلی آن را به کارگردانی امیرمهدی پوروزیری بر عهده دارد. او بازیگر نقش مینو در سریالی به همین نام است. نساج پیش از «مینو» در سریالهای دیگری از جمله «زیر پای مادر» و «پشت بام تهران» جلوی دوربین رفته است. این بازیگر نقشآفرینی در سریال «مینو» را جذابترین و پرچالشترین فعالیتش در عرصه بازیگری تا به امروز میداند و میگوید با کاراکتر مینو آن قدر احساس نزدیکی میکرده که میتوانسته خود مینو باشد.
نساج به مینو بابت کارها و نوع رفتارش حق میدهد، چرا که معتقد است خط قرمز هر مادری فرزند اوست و مینو هم هرچه میکند برای درمان چشمان پسرش است. او حضور مینو در مثلث عشقیای که دو ضلع دیگرش را رضا و عماد تشکیل میدهند، ناخواسته می داند و تاکید میکند که زن جوان بیشتر درگیر رابطه عاشقانه با فرزندش است. نساج نقش مینو را نقشی حسی و دشوار میداند و تصریح میکند که تمام توان خود را برای جان بخشیدن به این کاراکتر به خرج داده است.
بازیگر سریال «مینو»، پخش مجدد این مجموعه نمایشی از شبکه آیفیلم را فرصتی برای دیده شدن هرچه بیشتر و بهتر این اثر دفاع مقدسی میداند. بازپخش سریال «مینو» از شبکه آیفیلم بهانهای شد برای گپوگفتی با مهدیه نساج، بازیگر این مجموعه نمایشی جذاب.
نقش مینو می توانست برای هر بازیگری یک نقطه عطف و سکوی پرتاب باشد. آیا این اتفاق برای شما افتاد؟
فکر میکنم تا حدودی بله، این اتفاق افتاد.
خودتان از نتیجه کار راضی بودید؟
بله، یک بازیگر با توجه به آنچه فیلمنامه به دستش میدهد، شروع به تخیل درباره نقش می کند و تلاش خود را به کار میگیرد تا یک تاریخچه برای آن بسازد؛ این که از کجا آمده، چه چیزهایی را از سر گذرانده و چه اتفاقات مهمی برایش رخ داده است. همه این مسائل در گفتوگو و مشورت با کارگردان، در نهایت منجر به چیزی میشود که مخاطب در سریال میبیند.
روزی که فیلمنامه به دستتان رسید چقدر با کاراکتر مینو ارتباط برقرار کردید؟
خیلی. حتی مینو میتوانست در سال ۵۹ خود من باشد. کاراکتر مینو آنقدر ملموس بود که نه فقط من، بلکه دیگران هم میتوانستند خودشان را جای او بگذارند و همذات پنداری کنند.
مینو زنی تحصیلکرده، مستقل و محکم است و قرار است شمایل یک زن جوان با چنین خصوصیاتی را در معرض دید مخاطب قرار دهد. چه میزان از خصوصیات مینو به ویژگیهای فردی و اجتماعی خودتان نزدیک بود و اشتراک داشتید؟
فکر میکنم خیلی زیاد. برای همین میگویم که خودم میتوانستم یک مینو باشم در آن سالها. مینو زنی است که احساس میکند بدون نیاز به کسی میتواند زندگیاش را بسازد و از فرزندش مراقبت و آیندهاش را تامین کند. از این منظر، اشتراکاتی میان خود من و کاراکتر مینو وجود داشت.
چقدر به مینو بابت کارها و نوع رفتارش در قبال آدمهای دور و برش و به خصوص رضا و عماد حق میدهید؟
به شخصه به مینو حق میدهم. خط قرمز هر مادری فرزندش است. هر زنی که بچه دارد ممکن است روی دل خودش پا بگذارد و از بسیاری از خواستههایش بگذرد. شاید این سوال مطرح باشد که اصلاً چرا مینو با عماد حرف زد و وارد مراوده با او شد؟ دلیل اصلیاش این است که عماد از ابتدا وعده داد که میتواند ایمان (پسر مینو) را نزد یک متخصص ببرد و چشمهایش را درمان کند و از سوی دیگر، در ظاهر، رضا مقصر نابینا شدن ایمان بود. به همین دلیل، من به مینو بابت رفتارهایش حق میدهم.
مینو در ضلع راس یک مثلث عشقی ایستاده که خودش هم در شکلگیری این مثلث سهیم بوده است اما یک نوع بلاتکلیفی در رفتار او در مواجهه با رضا و عماد مشاهده میشود. نه آنها را به طور کامل طرد میکند و نه جذب. به نظرتان از زن محکم و مستقلی مثل مینو چنین انتظاری می رود و برای مخاطب این رفتار باورپذیر است؟
به نظرم اگر غیر از این بود باورپذیر نمیشد. مخاطب در همان قسمتهای اول سریال ماجرای نابینا شدن پسر مینو را می بیند. وقتی مادری درگیر نابینا شدن فرزندش و مشکلات پس از آن میشود، طبیعی است که دیگر نتواند به رضا فکر کند. مینو از رضا خشمگین است که نتوانسته از فرزندش به خوبی مراقبت کند و بدتر از آن، دروغ هم گفته است. در مورد عماد هم ما هیچ وقت نمی بینیم که مینو درگیری احساسی با او پیدا کند. حتی گهگاه به وضوح او را طرد میکند ولی دوست دارد عماد هر کاری را که میتواند برای نجات ایمان انجام دهد. تا قبل از محاصره خرمشهر و در آنجا که عماد وعده میدهد پزشکی را میشناسد که میتواند چشمهای ایمان را درمان کند نشانههایی از درگیریهای عاطفی بین عماد و مینو را می بینیم؛ اما با شروع جنگ، فاز این دو به طور کامل عوض میشود. به خصوص که از همان ابتدای جنگ، ایمان اسیر می شود و طبیعی است که مینو دیگر نتواند تمرکزش را بر رابطه عاطفیاش با رضا بگذارد. همچنین نشانههایی از درگیری عاطفی مینو با عماد نمی بینیم. هرچه هست صحبت از ایمان است. با شروع جنگ و اتفاقات پس از آن، مینو عملا عضو منفعل این مثلث عشقی است، و دغدغه اصلیاش خانواده و فرزندش و سپس مجروحانی است که به کمک او احتیاج دارند. با این حال، لحظاتی در سریال وجود دارد که پیوند عاطفی عمیق او را با رضا میبینیم. ولی طبیعتاً به دلیل اسیر شدن ایمان و از دست دادن پدر و کل خانواده، مسائل عاطفی بین آن دو زیر لایه بیرونی قرار میگیرد. فکر میکنم بلاتکلیفیای که شما از آن نام بردید بیشتر شامل حال رضا و عماد به عنوان دو ضلع دیگر این مثلث عشقی باشد. مینو گویی اصلا ناخواسته در این مثلث قرار دارد و بیشتر درگیر رابطه عاشقانه با فرزندش است.
از سوی دیگر، مینو هر چقدر در برابر دیگران محکم است در مقابل پدرش آقا ابراهیم منفعل عمل میکند.
سکانسی را در سریال داریم که مینو در برابر پدرش میایستد و میگوید دیگر نمیگذارم برای من تصمیم بگیری. انگار که پیش از این و در سن و سال کمتر مجبور بوده که تابع پدرش باشد و حتی رضایت به ازدواجی دهد که انتهایش شکست بوده است. اما از یک جایی به بعد، دیگر در برابر آقا ابراهیم محکم میایستد و موضع انفعالی ندارد. البته سعی میکند احترام پدرش را در کنار استقلال خودش حفظ کند.
نقش مینو چه جایگاهی در کارنامه بازیگریتان دارد؟
نقش مینو جذابترین و پرچالشترین نقشی است که تا به امروز بازی کردهام. حالا که سریال از شبکه آیفیلم پخش میشود، با تماشایش این تعبیر در ذهنم تداعی میشود که «ما را به جانسختی خود چنین گمان نبود». واقعاً نقش حسی دشواری بود که هیچ کدام از سکانسها را هم تکنیکی بازی نکردم و واقعاً درگیر کاراکتر شدم و تلاش کردم حس شخصیت را خلق کنم. حالا این که در این کار موفق بودهام یا نه، به اندازه توانایی یا ضعف من به عنوان یک بازیگر برمیگردد. آنچه درون من اتفاق افتاد صد در صد همان چیزی است که باید در یک بازیگر رخ می داد، ولی اینکه نمود بیرونی آن راضی کننده بود یا نه و باعث همذات پنداری مخاطب میشد یا خیر، چیزی است که مخاطبان باید نظر بدهند.
به نظرتان چرا سریال در پخش اولیه از شبکه یک سیما آن چنان که باید و شاید دیده نشد؟
سریال «مینو» همزمان شد با پخش مجموعه «بانوی عمارت» از شبکه سه. بانوی عمارت ساعت خیلی خوبی پخش میشد و جذابیتهای بصری خیلی زیادی داشت. سریال خیلی خوبی هم بود. «مینو» از شبکه یک پخش میشد، آن هم در زمستان و در ساعت نامناسب، و به همین دلیل خیلی خوب دیده نشد. البته همان زمان هم مخاطبان خودش را داشت اما احساس می کنم در بازپخشش از شبکه آیفیلم بهتر دیده میشود.
با چه واکنشها و بازخوردهایی از سوی مخاطبان سریال مواجه شدید؟
کسانی که مرا از طریق صفحهام در فضای مجازی دنبال میکنند خیلی لطف دارند. اما طبیعتاً من این موضوع را مبنا و ملاک موفقیت خودم در سریال «مینو» قرار نمیدهم. با این حال از نظرات و انتقادات استقبال میکنم.
سریال «مینو» در مقایسه با بسیاری از مجموعههای نمایشی تلویزیون اثری جذاب و قابل اعتنا است. دلایل این جذابیت را در چه میبینید؟
ما تاکنون فیلم و سریال جنگی زیادی داشتهایم که به خود جنگ و درگیریهایش پرداختهاند. اما فیلم و سریالی که به مردم و غیرنظامیان متاثر از جنگ بپردازد، خیلی کم و انگشتشمار بوده است. آنچه که در سریال «مینو» میبینیم مردمی هستند که در وسط جنگ گرفتار شدهاند. بازخوردهای فوق العادهای از کسانی گرفتهام که همزمان با شروع جنگ در شهرهایی مثل خرمشهر و آبادان ساکن بودند؛ آدمهایی که در خط مقدم جبهه نبودند اما به شدت متاثر از جنگ هستند. فکر میکنم جای پرداختن به مردمی که زندگی معمولیشان را می کردهاند و ناگهان با جنگ غیرمنتظرهای مواجه و زندگیشان زیر و رو شده و عزیزانشان را از دست دادهاند در سریالهای تلویزیونی خالی بود.
این شبها تماشاگر سریال مینو از آیفیلم هستید؟
بله، با توجه به زمانی که از ساخت سریال گذشته حالا بهتر می توانم به ارزیابی عملکرد خودم بپردازم. قصه هم بیشتر برایم گیرایی پیدا کرده است. آن زمان خیلی درگیر ساختن کاراکتر بودم تا قصه.
اصولاً مخاطب آیفیلم هستید؟
به دلیل مشغله کاری خیلی فرصت دیدن تلویزیون را ندارم. سریال «مینو» را هم علیرغم خستگی زیاد ناشی از کار، تماشا میکنم. شبکه آیفیلم را هرازگاهی میبینم.
این روزها مشغول چه کاری هستید؟
در حال بازی در سریال «بیگانهای با من است» هستم که قرار است آبانماه پخش شود. یک سریال ۴۴ قسمتی است که ۳۰ قسمت ابتداییاش را آقای احمد امینی کارگردانی کرده و مابقی قسمتها را آقای آرش معیریان میسازد. یک ماه از تصویربرداری سریال باقیمانده است. به نظرم اثر جذابی خواهد شد.
به قلم زهرا صلواتی برای ایرنا
بیشتر بخوانید:
مینو در آیفیلم مخاطب بیشتری جذب کرد
در سریال مینو همیشه دست و پایم زخمی بود
خوشحالم که با خسرو شکیبایی مقایسه میشوم
م.ه / ا.ا